شاخصهای فروپاشی رژیم صهیونیستی چیست؟/ بررسی ۶ عامل مهم
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۵۸۰۳۷
خبرگزاری مهر-گروه بینالملل: در ماههای اخیر منابع عبری با انتشار گزارشهایی درباره فروپاشی این رژیم در نتیجه عوامل مختلف داخلی و یا خارجی هشدار دادهاند. پیش از این، انتشار این گونه گزارشها بهندرت در رسانههای عبری دیده میشد، اما تراکم بحرانها در اراضی اشغالی طی سالهای اخیر موجب شده که رسانههای این رژیم نیز به اعلام خطر درباره وضعیت کنونی و پیامدهای خطرناک این رخدادها درآینده نزدیک بپردازند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در شرایطی که وضعیت رژیم صهیونیستی در برهه کنونی به اذعان خود صهیونیستها بحرانی شده و باید چارهای جدی برای رهایی از این بحران اندیشیده شود، مقامات صهیونیست به ویژه جریان حاکم به سرکردگی نتانیاهو تلاش دارند با فرار رو به جلو این مساله را کتمان کرده و شرایط را مناسب جلوه دهند.
به اعتقاد ناظران، سران صهیونیست تلاش دارند با نمایش قدرت نظامی رژیم صهیونیستی (حملات گاه و بیگاه به غزه و سوریه) و انجام مانورهای متعدد سیاسی، واقعیت اصلی را نادیده گرفته و چهره رژیم پوشالی را به نحوی آرایش کنند که معضلات درونی این رژیم به چشم نیاید.
این در شرایطی است که نتانیاهو و تیم همراه وی با وجود همه این بحرانها تلاش دارند که قصری شنی روی زمینی سست بنا کنند، بنایی که با کوچکترین باد فرو خواهد ریخت.
در اینجا در نظر داریم شاخصهایی را مرور کنیم که بیانگر نزدیک بودن فروپاشی رژیم صهیونیستی است، شاخصهایی که بیشتر از همه از درون این رژیم سرچشمه گرفته است:
۱) تقویت توانمندی مقاومت در کرانه باختری
در سالهای اخیر رژیم صهیونیستی چندین بار در نبرد با مقاومت فلسطین در غزه، درسها و عبرتهای سختی را تجربه کرده بود. تا جایی که در نبرد سیف القدس در سال ۲۰۲۱ این واقعیت به اثبات رسید که غزه به پشتیبان قدس و کرانه باختری تبدیل شده است.
از اواسط سال ۲۰۲۲ با تقویت توانمندی مقاومت فلسطین در کرانه باختری و افزایش چشمگیر عملیاتهای ضدصهیونیستی، مقامات تلآویو با جبهه جدیدی از مبارزان فلسطینی روبرو شدند که هرگز برای کنترل آنها آماده نبودند.
تفاوت مهمی که کرانه باختری با غزه دارد این مساله است که فلسطینیها در این منطقه در مسافت صفر با اشغالگران قرار دارند و بر خلاف غزه در اجرای عملیاتها میتوانند با سادگی بیشتری صهیونیستها را هدف قرار دهند. این مساله دوایر اطلاعاتی، امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی را بهشدت درگیر کرده تا جایی که با حضور در نشستهایی نظیر عقبه و شرم الشیخ به دریوزگی کمک گرفتن از تشکیلات خودگردان برای مهار مقاومت در کرانه باختری بیفتند.
۲) عدم ثبات سیاسی
از سال ۲۰۱۹ تاکنون پنج انتخابات در عرصه سیاسی رژیم صهیونیستی برگزار شده است، در این سالها عمر کابینههای تشکیل شده بسیار کوتاهتر و ائتلافهای شکل گرفته نیز شکنندهتر از قبل شده است.
این مساله به سقوط سریع کابینهها منجر شده است. پیش از کابینه فعلی نتانیاهو، مخالفان وی یعنی چپگرایان با ائتلافی که نفتالی بنت و یائیر لاپید آن را تشکیل دادند مجبور شدند برای نخستین بار از حضور هشت حزب در کابینه ائتلافی استفاده کنند، احزابی که بعضاً با یکدیگر در دیدگاههای سیاسی و ایدئولوژیها نگرشی متفاوت داشتند. نتانیاهو نیز با جمع کردن جریانهای راستگرای افراطی از همه طیفهای آن توانست کابینه جدیدش را شکل دهد، تا جایی که در زمان تشکیل کابینه مدتی را به رفع اختلافات این جریانها که دارای گرایشهای افراطی نیز هستند، پرداخت.
این رخدادها طی سالهای اخیر، این واقعیت را نشان میدهد که بحران در عرصه سیاسی رژیم صهیونیستی، مسألهای نیست که با برگزاری انتخابات پیاپی و یا تشکیل کابینه از جناحهای راست و چپ حل شود، بلکه معضل تا حدی جدی شده که راهکارهایی ریشهای را طلب میکند، راهکارهایی که اگر در زمان لازم به کار بسته نشوند، فروپاشی لانه عنکبوت را تسریع خواهند کرد.
۳) تعمیق شکافها در جامعه صهیونیستی
در ماههای اخیر اختلافات و شکافها میان اقشار مختلف وارداتی به جامعه صهیونیستی در اراضی اشغالی روندی تصاعدی داشته است. جدای از موضوعاتی نظیر اختلافات سفاردیها و اشکنازیها (یهودیان غربی و شرقی) و تنشها میان سکولارها و جریانهای افراطگرای دینی که از دیرباز در صحنه جامعه صهیونیستی وجود داشته است، در این برهه سیاستهای کابینه نتانیاهو به ویژه در زمینه اصلاحات قضائی این شکافها را تشدید کرده تا جایی که خیابانهای تلآویو به عرصهای برای تقابل مخالفان و موافقان نخستوزیر کنونی تبدیل شده است.
جدای از این، تشدید خشونتها و منازعات میان باندهای جرایم سازمانیافته در اراضی اشغالی، از بین رفتن اعتماد عمومی به دستگاههای امنیتی در اعمال قانون و برقراری امنیت در شرایط که کابینه غرق در معضلات داخلی و خارجی است، بحران در جامعه صهیونیستی را تشدید کرده است.
باید توجه داشت که شکافهای درونی در جامعه صهیونیستی مسألهای است که تحلیلگران و کارشناسان صهیونیست به شدت همواره در قبال آن اعلام خطر کرده و آن را به منزله تهدیدی برای موجودیت رژیم صهیونیستی مطرح میکنند. به اعتقاد این تحلیلگران شکافی که از درون جامعه صهیونیستی شکل بگیرد و به تدریج گستردهتر شود در نهایت به مؤسسات رسمی و ارکان رژیم صهیونیستی سرایت کرده و موجب فروپاشی از درون خواهد شد.
۴) از بین رفتن قدرت بازدارندگی
سرویس اطلاعات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی (امان) اخیراً هشدار بیسابقهای را به مقامات امنیتی و سیاسی و ارتش این رژیم در زمینه از دست رفتن قدرت بازدارندگی اسرائیل ارائه کرده است.
در بخشی از این پیام هشدارگونه آمده است: قدرت بازدارندگی اسرائیل در حال از بین رفتن است، تنشهای راهبردی تشدید شده و با توجه به تحولات اخیر در عرصه داخلی و خارجی نگرانی فوق العاده ای درباره بدتر شدن این وضعیت وجود دارد.
در این گزارش به این مساله اشاره شده است که یکی از دلایل اصلی تضعیف جایگاه راهبردی رژیم صهیونیستی در ماههای اخیر این مساله بوده که دشمنان اسرائیل، در پی شکافهای ایجاد شده ناشی از موضوع اصلاحات قضائی، وضعیت اسرائیل را تضعیف شده ارزیابی کردهاند.
۵) تشدید مهاجرت معکوس و زمزمه فروپاشی اقتصادی
بحرانهای حاکم بر اراضی اشغالی موجب شده بخش گستردهای از صهیونیستهای ساکن این اراضی در فکر مهاجرت معکوس و بازگشت به موطن اصلی خودشان باشند.
در همین رابطه مؤسسه آمریکایی IATI با همکاری یک شرکت اسرائیلی نتایج نظرسنجی جدیدی را منتشر کرده که بر اساس آن مشخص شد که ۹۰ درصد از کارآفرینان و مدیران اجرایی در بخش فناوریهای نوین رژیم صهیونیستی در صدد انتقال فعالیتهای خود به خارج از اراضی اشغالی به دلیل شرایط حاکم بر آن هستند.
کارآفرینان و مدیران بخش فناوری اسرائیلی اصلی ترین عامل تصمیم خود برای ترک اراضی اشغالی را بحرانهای سیاسی رژیم صهیونیستی و نگرانی از ایجاد ناامنی در اثر این تنشهای سیاسی اعلام کرده اند.
این مؤسسه آمریکایی در ادامه گزارش خود با اشاره به درآمدهای مناسب اقتصادی رژیم صهیونیستی از فعالیت شرکتهای فناوری، تاکید کرده است که خروج این شرکتها میتواند اقتصاد اسرائیل را به شدت تحت تأثیرات منفی خود قرار دهد. وضعیت در بخشهای دیگر در اراضی اشغالی نیز اصلاً مناسب نیست و اخیراً جنبشی با حضور جوانان اسرائیلی اعلام موجودیت کرده که هدف آنان خروج از اراضی اشغالی با هدف زندگی با آرامش و امنیت بوده است. جوانان اسرائیلی معتقدند سران سیاسی با مشغول شدن به درگیریها و تنشهای سیاسی هیچ توجهی به وضعیت آنها ندارند و بهترین راهکار برای مقابله با این وضعیت مهاجرت معکوس است.
۶) تضعیف قوای ارتش رژیم صهیونیستی
بحرانهای حاکم بر ارتش رژیم صهیونیستی در دوران نتانیاهو نه تنها حل نشده بلکه شدت بیشتری نیز گرفته است. در روزهای اخیر نتانیاهو در نظر داشت در بحبوحه تنشهای سیاسی وزیر جنگ خودش را برکنار کند. امری که در اثر توصیههای مختلف تاکنون اجرای آن را به تعویق انداخته است.
هرتسی هالیوی رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی که با مشکلات عدیده ای مواجه است در اثر اختلافات میان وزرای امنیتی و نظامی کابینه نتانیاهو، عملاً نتوانسته گامی در جهت بهبود امور بردارد. اخیراً نیز موضوع تمرد خلبانان ارتش رژیم صهیونیستی و نیروهای ذخیره از حضور در مأموریتهای نظامی به دلیل مخالفت با رویکردهای سیاسی نتانیاهو مساله ساز شده است.
گادی آیزنکوت رئیس سابق ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی اخیراً گفته است: اسرائیل در خطرناکترین شرایط امنیتی خود از زمان جنگ اکتبر در سال ۱۹۷۳ قرار دارد، قدرت ارتش اسرائیل در معرض خطر قرار گرفته است. وی با اشاره به تشدید اختلافات درون اراضی اشغالی به دلیل اصلاحات قضائی مدنظر نتانیاهو، گفت: باید از هر فرصتی برای رسیدن به توافق استفاده کرد، چون هر گونه تشدید وضعیت درون جامعه اسرائیلی بسیار خطرناک است.
رونین بار رئیس سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی شاباک اذعان کرد که این رژیم در مرحله امنیتی بسیار حساس و پیچیدهای قرار دارد و سطح هشدارها نسبت به احتمال وقوع عملیاتهای ضدصهیونیستی بسیار زیاد و بیسابقه است. وی اظهار داشت که شاباک با همکاری ارتش، موساد و پلیس به طور مداوم در تلاش برای خنثی کردن عملیاتهای ضدصهیونیستی هستند.
بهره سخن
کابینه نتانیاهو از ابتدای آغاز به کارش در اوایل سال ۲۰۲۳، تاکنون که در ماه آوریل قرار داریم، علاوه بر اینکه نتوانسته بحرانهای قبلی را حل کند، با سیاستهای خود بر شدت وضعیت بحرانی در اراضی اشغالی افزوده است.
شرایط در اراضی اشغالی تا جایی بحرانی شده که جو بایدن رئیسجمهور آمریکا نیز از رخدادهایی که در اسرائیل در جریان است، نگران شده و در این باره به سران صهیونیست هشدار دهد. البته این هشدار هم ناشی از هراس شدید آمریکا از این مساله است که با تضعیف بیشتر اسرائیل، منافع دیرینه واشنگتن در منطقه به خطر افتاده و جایگاه آمریکا در خاورمیانه بیش از وضعیت کنونی تضعیف شود. این در شرایطی است که صدای ناقوس خطر فروپاشی رژیم صهیونیستی این روزها بسیار بیشتر از گذشته به گوش میرسد. این رخدادها باعث شده «تامیر پاردو» رئیس سابق موساد این واقعیت را بر زبان آورد که اسرائیل خودش سیستم خودکار فروپاشی از درون را فعال کرده است، سخنانی که مشابه اظهارات «عاموس گلعاد» رئیس سابق سرویس اطلاعات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی است که اخیراً گفته است اسرائیل شبیه قصری است که موشها از داخل در حال خوردن آن هستند!
کد خبر 5746820 محمدعلی تخت روندهمنبع: مهر
کلیدواژه: رژیم صهیونیستی فروپاشی اسرائیل نتانیاهو رژیم صهیونیستی روسیه فلسطین ایالات متحده امریکا اوکراین سوریه دونالد ترامپ مسجدالاقصی فنلاند نتانیاهو عراق ناتو عربستان سعودی ایران ارتش رژیم صهیونیستی رژیم صهیونیستی جامعه صهیونیستی اراضی اشغالی کرانه باختری تا جایی عملیات ها بحران ها شکاف ها تنش ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۵۸۰۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان پوتین؟!
برخی معتقدند مانند اتحاد جماهیر شوروی، رئیسجمهور فعلی روسیه هم شکننده است. اما آنها خیلی چیزها را نادیده میانگارند.
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت: ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.